تاریخ کشف بروم
این عنصر، که از بسیاری جهات غیرعادی است، آخرین عنصر شناخته شده از هالوژنهای طبیعی است (البته اگر کشف فلوئور توسط شله در سال 1771 را بپذیریم).
نویسندگان: دیمیتری نیکولایویچ تریفونوف و ولادیمیر تریفونوف
برگردان: عبدالله زرافشان
برگردان: عبدالله زرافشان
این عنصر، که از بسیاری جهات غیرعادی است، آخرین عنصر شناخته شده از هالوژنهای طبیعی است (البته اگر کشف فلوئور توسط شله در سال 1771 را بپذیریم).
در یکی از روزهای پاییز سال 1825، وقایع زیر در آزمایشگاه گملین، استاد طب و شیمی دانشگاه هایدلبرگ، به وقوع پیوست. دانشجویی، به نام لوویگ (1)، یک بالن را که درون آن مایعی بدبو به رنگ قرمز مایل به قهوهای بود نزد استاد خود برد. لوویگ به گملین گفت که وی در شهر خود، کرایزناخ (2)، ترکیب آب یک چشمهی معدنی را مطالعه کرده است. کلر گازی شکل، محلول مادر (آب) را قرمز کرده بود. لوویگ مادهای را که موجب رنگی شدن محلول میشد به وسیلهی اتر استخراج کرده بود. این ماده مایع قهوهای مایل به قرمزی بود که بعدها به نام بروم شناخته شد.
گملین در کار شاگرد خود نکات بسیار جالبی یافت و وی را به تهیهی مقدار معتنابهی از مادهی مزبور و مطالعهی دقیقتر آن ترغیب کرد. برای لوویگ از طرف استادش پیشنهاد جالبی شده بود زیرا به عنوان آزمایشگر تجارب زیادی نداشت. اما مطالعه بر روی موضوع پیشنهاد شده نیاز به زمان زیادی داشت و دانشجو دریافت که به این سادگیها رسیدن به نتیجه امکانپذیر نیست.
در حالی که وی با پشتکار مشغول تهیهی مقداری از مایع بدبوی قرمز مایل به قهوهای بود، مقالهی مفصلی در «سالنامهی شیمی و فیزیک» چاپ شد. عنوان مقاله عبارت بود از «یادداشتی دربارهی مادهی ویژهای که در آب دریا موجود است». مقالهی یاد شده توسط بالار (3) نوشته شده بود. وی دستیار آزمایشگاه مدرسهی داروسازی در شهر فرانسوی مونپلیه بود. ثابت شد که «مادهی ویژهی» بالار کاملاً شبیه مایع قرمز مایل به قهوهای است که توسط لوویگ تهیه شده بود. بالار نوشته بود که در سال 1824 مطالعهی گیاهان کویری را شروع کرده است. وی در طی این تحقیقات، انواع معرفهای شیمیایی مختلف را بر گیاهان کویری اثر داده و کوشیده بود ترکیبات مفیدی از آنها به دست آورد. وی یک محلول مادر تهیه کرد که تحت تأثیر بعضی معرفها، مانند کلر، قهوهای میشد. بالار سپس به مطالعهی یک محلول قلیایی حاصل از خاکستر جلبک دریایی پرداخت. بلافاصله پس از افزودن آب کلر و محلول چسب نشاسته، محلول به دو لایه تبدیل شد. لایهی پایینی آبی، و بالایی قرمز مایل به قهوهای بود. بالار مطمئن شد که محلول پایینی حاوی یود است، زیرا در مقابل نشاسته آبی شده بود. ولی تکلیف محلول بالایی چه بود؟ بالار نتیجه گرفت که این محلول نیز حاوی ترکیبی از کلر و یود است. او کوشش کرد ترکیب مزبور را به دست بیاورد ولی تلاش وی بیفایده بود. پس از این تلاش بود که دستیار آزمایشگاه مونپلیه به خود جرئت داد نتیجه بگیرد که رنگ قرمز مایل به قهوهای ناشی از وجود یک عنصر شیمیایی جدید است. بالار مایع قرمز مایل به قهوهای را، که شبیه همان مایعی بود که چند ماه قبل دانشجوی ناشناسی موسوم به لوویگ تهیه کرده بود، جدا کرد. بعدها لوویگ استاد دانشگاه سوربون شد.
بالار به این عنصر جدید نام بیمسمای «موراید» (4) را اطلاق کرد (موراید از کلمهی لاتین موریا به معنی آب نمک گرفته شده است). شناخت وی در مورد این عنصر نیز، مانند نامگذاریاش، دور از واقعیت بود. او عقیده داشت عنصر مزبور تنها غیر فلزی است که در درجه حرارت معمولی، مانند جیوه، حالت مایع دارد.
مقالهی بالار مورد توجه قرار گرفت، اما دوستش به وی توصیه کرد که گزارشی نیز به آکادمی علوم پاریس بفرستد. بالار توصیهی او را پذیرفت و در 30 نوامبر 1725 تلگرافی تحت عنوان «یادداشتی راجع به مادهی ویژهی موجود در آب دریا» به آکادمی علوم مخابره کرد. مهمترین نکته در تلگراف تأکید بر شباهت موراید با کلر و یود بود. اعضای آکادمی تاکنون با چنین گزارشی روبهرو نشده بودند و، بنابراین، کمیتهای برای بررسی نتایج آزمایشات بالار تشکیل شد. کمیته مزبور، که متشکل از گیلوساک، ووکلن، و تنار بود نتایج به دست آمده توسط بالار را تأیید کرد. تنها نام عنصر یاد شده تعویض و به بروم تغییر یافت. این نام از کلمهی یونانی بروموس (5) به معنی «بدبو» گرفته شده است.
کمیته مزبور حکم تأییدیهی خود را در 14 اوت 1826 صادر کرد. کشف بروم برای علم شیمی از اهمیتی فوقالعاده برخوردار بود.
تنها یک دانشمند از شنیدن خبر کشف بالار دچار افسوس شد. وی لیبیگ (6) بود. چند سال پیش از آن، لیبیگ بطری حاوی محلولی از یک شرکت آلمانی دریافت کرده بود. شرکت مزبور از وی خواسته بود آن محلول را شناسایی کند. دانشمند یاد شده محتوی بطری را بدقت تجزیه نکرده بود و عجولانه نتیجه گرفته بود که مایع مذکور ترکیبی از یود و کلر است. هنگامی که لیبیگ خبر کشف بالار را شنید باقیمانده مایع را مجدداً تجزیه کرد، دریافت که آن مایع بروم بوده است. معاصران وی نوشتهاند که لیبیگ جملهی زیر را با ناراحتی ادا کرده بود: «این بالار نبود که بروم را کشف کرد بلکه بروم بود که بالار را کشف کرد».
پینوشت:
1. Löwig.
2. Kreiznach.
3. Balard.
4. muride.
5. Bromos.
6. Liebig.
منبع: تریفونوف، دیمیتری نیکولایویچ؛ تریفونوف، ولادیمیر؛ (1390)، تاریخچهی کشف عناصر شیمیایی، برگردان: عبدالله زرافشان، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم.
منبع مقاله :
تریفونوف، دیمیتری نیکولایویچ ، تریفونوف، ولادیمیر؛ (1390)، تاریخچهی کشف عناصر شیمیایی، برگردان: عبدالله زرافشان، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}